هامونهامون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

آبی تر

من حتی خوشحال هم نیستم

دیگه نمیدونم چی باید بگم حالم اصلا خوب نیست احساس میکنم دارم میمیرم تمام بدنم درد میکنه دکتر گفت چیزیت نیست عصبی نشدی؟ من عصبی نیستم من ناراحت نیستم من حتی خوشحال هم نیستم من هیچی نیستم من خسته ام خیلی خسته جسمم نمیکشه تحمل روح خسته ام رو نداره دلم میخاد بشینم وهای های گریه کنم واسه هیچی واسه همه چی 
23 مهر 1390

زیارت قبول کوچولو

میخوایم بریم مشهد آخرین بار که رفتم مشهد سال 83 بود به گمونم تازه ازدواج کرده بودیم من خیلی خرید کردم یه مشت آشغال ازین نقره پقره ها الان خیلی ازون زمان گذشته خیلی من خیلی بزرگ شدم و اووووووووه همه چیز چقدر عوض شده ولی من خیلی دوست داشتم می رفتیم مشهد نمیدونم یه حسی بود دوست داشتنی و غریب حالا فردا میریم مشهد با بابایی و مامانش شاید الان تو هم با ما باشی شاید اگه هستی که بهتره بهت بگم زیارت قبول کوچولو
10 مهر 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آبی تر می باشد